بغض...
بغض ام گرفته وقتشه ببارم چه بي هوا , هواي گريه دارم باز کاغذام با تو خط خطي شد خدا اين حس و حال و دوست ندارم باز دور پنجره قفس کشيدم دوباره عطرت و نفس کشيدم قلم تو دست من پر از سکوته دوباره از ترانه دست کشيدم باز خاطرات تو همين حواليه حالم همينه و يه چند ساليه جاي تو خاليه جز تو تمام شهر مي دونن حالم رو مثل کبوترم که سنگ آدمم شکسته بالمو اين قلب بي قرار رو از تو دارم اين حس انتظار رو از تو دارم اسمت هنوز دوره گردنم هست من اين طناب دار رو از تو دارم اسمت نوشته رو بخار شيشه دلي که بي تو باشه دل نميشه من موندم و يه سايه توي خونه مي ترسم حتي اونم رفتني شه ?????????? باز خاطرات تو همين حواليه حالم همينه و يه چند ساليه جاي تو خاليه جز تو تمام شهر مي دونن حالم رو مثل کبوترم که سنگ آدمم شکسته.بالمو بغض ام گرفته وقتشه ببارم چه بي هوا , هواي گريه دارم باز کاغذام با تو خط خطي شد خدا اين حس و حال و دوست ندارم اين قلب بي قرار رو از تو دارم اين حس انتظار رو از تو دارم اسمت هنوز دوره گردنم هست من اين طناب دار رو از تو دارم
نظرات شما عزیزان: