جای خالیت...

به سلامتی دلم که بارها شکستن اش ولی هر بار بهم گفت عزیزم تو دل کسی رو نشکن تو با همه مهربون باش

نگرانم نباش

همه چيز را ياد گرفتم! . ياد گرفتم كه چگونه بي صدا بگريم . ياد گرفتم كه هق هق گريه هايم را با بالش...بي صدا كنم . تو نگرانم نشو!!! . همه چيز را ياد گرفتم! . ياد گرفتم چگونه با تو باشم بي آنكه تو باشي! . ياد گرفتم....نفس بكشم بدون تو.....و به يادتو! . ياد گرفتم كه چگونه نبودنت را با روياي با تو بودن... . و جاي خالي ات را با خاطرات با تو بودن پر كنم! . تو نگرانم نشو!! . همه چيز را ياد گرفتم! . ياد گرفتم كه بي تو بخندم ... . ياد گرفتم بي تو گريه كنم...!و بدون شانه هايت.....!! . ياد گرفتم...كه ديگر عاشق نشوم به غير تو . ياد گرفتم كه دل به كسي نبندم... . و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم ! . اما هنوز یک چیز هست …که یاد نگر فته ام! . که چگونه... . برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم...!!

+ نوشته شده در شنبه 21 تير 1393برچسب:,ساعت 15:27 توسط mari |

فاصله..

بين من و اون به اندازه ي دريا فاصله است فاصله اي كه با كشتي هم نمي شود طي كرد موج هاي دريا هم نمي توانند به من كمكي كنند و او را به من برسانند.وقتي موجي سوار بر دريا او را با خود به سويم مي آورد دست هاي سردم را به طرف او دراز مي كنم تا اورا از درون موج هاي شناور دريا بيرون بياورم موج سنگيني مي آيدو او را با خود به عقب مي بردو من همچنان در ساحل منتظر او نشته ام تا قاصدكي از راه برسد و خبر هاي خوشي برايم به ارمغان بياورد. خبر هايي كه عشق او را به من نزديك تر كند و به ساحل برساند من همچنان در ساحل زير نور خورشيد به عشق او مي نشينم و هنگام غروب دل انگيز دريا قطره اي از اشك را نثارش مي كم تا كمي دلم سبك شود.

+ نوشته شده در شنبه 21 تير 1393برچسب:,ساعت 15:20 توسط mari |

غریبه..

ای غریبه.............: باهاش دعوا نکن............ سرش داد نزن.............. باهاش قهر نکن............ اون..........بخاطر تو منو فراموش کرد...........

+ نوشته شده در شنبه 21 تير 1393برچسب:,ساعت 15:12 توسط mari |

درک دختر..

ســــ ـــ ـــخت است... سخت است درک کردن دخــــ ـــــتری که غــ ـــم هایـــــ ـش را خودش میـــ ــداند و دلش ... که همه تنـــ ـــــ ـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند ؛ که حســــ ــــــ ـــــرت میـــــخورند بـــخاطر شاد بودنــــ ــــ ـــش ... بخاطر خنده هایـــــــ ــــــــ ــــش ... ... و هیــــــ ـــــــــ ــــــچکس جز همان دختـــــ ـــــر نمیــ ـــداند چقدر تنهاســ ـــــت ... که چقدر میـــــــــ ـــــــ ـــــترسد ... از باخـــــــــ ــــــــتن ... از اعتــــ ــــــ ــــــمادِ بی حاصلش ... از یــــــ ـــــــــ ــــــخ زدن احساس و قلبــــــ ـــــــ ــــش ... از زندگــــــ ـــــــــــ ــــــی ...

+ نوشته شده در شنبه 21 تير 1393برچسب:,ساعت 15:9 توسط mari |

شاید!

شاید روزی دوباره در گذر زمان به یکدیگر برسیم ٫ آنروز اشتباه گذشته را تکرار نمیکنم تو را از دست میدهم ولی غرورم را نه ...

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:20 توسط mari |

همیشه..

همیشه یکی پیدا میشه که هلت بده ٬ چه نشسته باشی روی تاب چه نشسته باشی لبه ی پرتگاه

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:19 توسط mari |

خدایا...

خدایا .... بفهمان که بی تو چه میشوم ولی نشانم نده ! خدایا .... هم بفهمان و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد .

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:19 توسط mari |

فاتحه..

گاهی اوقات دلم می خواهد خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم ٫ شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری می کردند !!

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:18 توسط mari |

زووووو

تازه حكمت بازي هاي كودكانه را ميفهمم: زووووو... تمرين اين روزهاي نفس گير بود...

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:17 توسط mari |

مث خودش باش..!

بغض داری؟ آروم نـیستی؟ دلت بـــراش تـنگ شده! حــــوصله هـیـچـکسو نــــداری؟! حالا… یــاد لحظه ای بیفت کـه اون هــمه ی بی قــــراری هــای تــــو رو دیــــــد امـــــــا !!! چـشمـاشـو بست و رفــت… !

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:16 توسط mari |

صدای پا

اینجا صدای پا زیاد میشنوم اما هیچکدام تو نیستی.. دلم خوش کرده خودش را به این فکر که شاید پابرهنه بیایی!

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:16 توسط mari |

شما

ش مثــل " شمـــا " شمــا که دوری شمــا که نـــه " تـــو" هستــی نـه " او " شمـــا که ترجیحــت دوری و دوستیــــــست شمــا که اخــم و ابــرو بالا انداخـتن را به لبخنــد ترجیـــــح می دهـی شمــــا که عطــر خــــــوب میزنــی نـه بـرای بــــوی خوبـــش ، حــال خوبــش برای جـــــــــا مانــدش بعــــــــد از خــــــودت شمــا که نبــــودن همیشــه ترجیحــت به بــــــــودن است شمــا که در دستــرس نـــــبودن آرامـــــــت می کنــــد و گفتــن مــــــن وقـــــــت نــــــدارم برایــت شیریــن شمــا که فکــر می کنـــی همیشــــــه کســــــــی هسـت که" تــــو" برایــش خــــــودت را " شمـــــــا " جــا بزنــــی و" او" شمـــــا را در دل " تـــــــو" صـــدا کنـد به همیـــن " ش " اول " شمـــــــا " قســـــــــم یـــــــک روز دلـــــــت ضعـــــــــف می کنـد بــرای " تــــــــو" شــدن بــرای " او" روزی کـه " او" مـی شــــــود " شمــــــــا "..

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:16 توسط mari |

تنگی نفس!

تا حــــالا شــده حس کنیــــد هوا کمــــه بـــرای نفس کشیـــدن یه جور حس خـاص که هرچی نفس بکشی بـاز ریه هـات نیـاز به اکسیــژن داشتـــه باشــه یه چیـــزی ته قلبــت سنگینــی کنـــه بهت احســـاس خالــــی بودن از هر حســـی رو بده..!

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:14 توسط mari |

من...

من زنم ! زنی از جنس خواهـــــرت زنی از جنس مـــــادرت زنی از جنس همســـــرت .... هر گاه نگاهی نابهنگــــام ، از سر هــــوس بر من انداختی ؛ نـــــاموس خود را ، در چشـمــــان پلید رهگذران انســــان نمــــا حس کن ... آنچه تو را به خشــــم وامیدارد ، بــــرادر و پــــدر و شوهــــر من را نیز به خشـــــم وامیدارد!

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:14 توسط mari |

.

امروز خودم را می‌پذیرم و به خودم عشق می‌روزم و اجازه می‌دهم که پذیرای عشق و محبت دیگران باشم.

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:13 توسط mari |

...

به تو خیانت می کنند، تو مکن. تو را تکذیب می کنند، آرام باش. تو را می ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن. مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش…

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1393برچسب:,ساعت 17:10 توسط mari |

جای خالیت

دوباره اشکای چشمام روی گونم سرازیر شد امیدم رفته از دستم خدای من چقدر دیر شد دوباره جای خالیتو با عکسای تو پُر کردم چقدر سخته نمیتونم دیگه پیش تو برگردم به جای دست من دست ِ کیو بقل امشب بغل کردی بگو دنیارو این لحظه به کام کی عسل کردی.. بگو کجای این شهری که بی تو محو غم میشم تو نیستی و زیر بارون با تو همقدم میشم تو قلبم جای تو یکدم نذاشتن هیچکسی جا شه میدونم آخه ممکن نیست کسی مثل تو پیدا شه میدونم آخه ممکن نیست کسی مثل تو پیدا شه… به جای دست من دست ِ کیو بقل امشب بغل کردی بگو دنیارو این لحظه به کام کی عسل کردی..

+ نوشته شده در پنج شنبه 19 تير 1393برچسب:,ساعت 16:2 توسط mari |

با تو.....

تو بهم دادی آرامش و حالا که دل من باهات شکر

با تو انگار همه چی آماده شد, نمی خواد که بگیری آمارش رو

بدنت رو چفت تنم غیر بغلت

که شبا خوابم نمیره

یکی رو دارم که فقط مال منه

می خواد با من بمیره

با تو

تنها نمیپرم با حتی یه آدم ناتو

هرجا نمیدم دسته احدی آتو

نمیگیره هیچکسی جاتو از ما

نمیدونم برا چی

با تو خوبه همه چی

میشه ساعتا باهم تنها بیخیال همه شیم

اصلا پیشه همه بده شیم

از شلوغیا زده شیم

نفسامون وصله جدا ممکنه که خفه شیم

با تو انگار همه چی مطلوبه

ببین چه قدر مرام و معرفت خوبه

هرچقدر گذشته ها بد بوده

ولی باز نیست مثل ما تو این محدوده

همه چیز رو واسه اینکه دلت کناره دلم باشه من ساختم

کی گفته اونایی که مال همن اونایی که عاشقن باختن

با تو تنها نمیپرم با حتی یه ادم نا تو

هر جا نمیدم دسته احدی آتو

فردا نمیگیره هیچکسی جاتو …

+ نوشته شده در سه شنبه 17 تير 1393برچسب:,ساعت 15:43 توسط mari |