جای خالیت...

به سلامتی دلم که بارها شکستن اش ولی هر بار بهم گفت عزیزم تو دل کسی رو نشکن تو با همه مهربون باش

از پیشم میری...

از پيشم ميري اون بيرون انگار هنوز بارونه…

اشکامم ديدي ولي انگار دوريم برات آسونه..

امشبم بارونه آسمونم انگار شده ديوونه

تو روزات آرومه اينجا يکي داغونه..

بگو هنوز يادته درگوشم آهسته

گفتي با من ميموني

واسه هميشه يادته

ولي رفتي بي وفا

واسه تو فرقي نداشت

که چي مياد به سرم بعد از اين

خيلي بي تو سخت ميگذره اين شبام

آسمونا ابرين چيزي نمونده که بادبونا زخمي شن

بريدم ديگه مثل ناخدا که يه قدميش کوه يخ ديده همچي تموم شد

دلم تنگه بدون تو زمستونا چقدر سرده

مگه ميشه اين روزو يادت بره تو

مگه ميشه عاشق بازم عاشق بشه خب

من نميفهمم چرا بايد بگي برنميگردم

از پيشم ميري کاش ميشد ببينم اين خواب بوده..

از پيشم رفت .. فهميدم دوريم براش آسونه

امشبم بارونه.. آسمونم انگار شده ديوونه..

تو روزات آرومه.. اينجا يکي داغونه..

بگو هنوز يادته درگوشم آهسته

گفتي با من ميموني

واسه هميشه يادته

ولي رفتي بي وفا

واسه تو فرقي نداشت

که چي مياد به سرم بعد از اين

خيلي بي تو سخت ميگذره اين شبام

جدا شدش از من بعد رفتنش کجارو بگردم

چقد بشينم چقد نخوابم

تازه ميفهمم چقد خرابم

آتيش زد رفت تو بهار يهو پاييز برگشت

کاش اينقد زودنميرفت

اي کاش قلبمو خورد نمي کرد

آخه بعضي زخما هيچ وقت خوب نميشن

بگو هنوز يادته درگوشم آهسته

گفتي با من ميموني

واسه هميشه يادته

ولي رفتي بي وفا

واسه تو فرقي نداشت

که چي مياد به سرم بعد از اين

خيلي بي تو سخت ميگذره اين شبام

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 خرداد 1393برچسب:,ساعت 15:16 توسط mari |

خداااااااا

                                         آخه تو که عشق منی و یه روز دیگه عشق یکی دیگه/

                                           خدا اشکامو دید یه روزی خودش تقاص کاراتو میده!

+ نوشته شده در چهار شنبه 28 خرداد 1393برچسب:,ساعت 11:30 توسط mari |

تنفر!

نمیدونم چقدر دیگه میتونم ازت متنفر باشم. حرفایی که میزنی برام تلخ تر از زهره. چرا این کارو کردی؟ تو که میدونستی عاشقتم.خودت گفتی میدونستی. پس چرا جوابم نکردی؟همون روزی که فهمیدی. اینطوری شاید منم انقدر از تو و عشق متنفر نمیشدم. نمیدونم این چه حسیه. تنفر...در عین عاشق بودن.کارات چیز دیگه ای میگفت.ولی زبونت چیز دیگه ای گفت.ازت متنفرم عوضی... ولی هنوزم عاشقتم:/

+ نوشته شده در دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:,ساعت 14:35 توسط mari |

چشمان تو...

حرف های زیادی بلد نیستم من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت که حرف هایم را دزدید از عشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم کودکانه تر از آنچه فکر کنی

+ نوشته شده در یک شنبه 25 خرداد 1393برچسب:,ساعت 23:32 توسط mari |

لاکــــ غلط گیــــر بر میــ دارمـــــ و تــــو را از تمــــامـــ خاطراتــمـــ پـــاک میکنمـــ … تــــو غلط اضـــافیِ زندگیمـــ بودی

+ نوشته شده در یک شنبه 25 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:5 توسط mari |

رفیقــ تآ همیشهـ ! چه بآشی : ) چه نبآشی : ( ! ب ِ ي ـآ د ِ ت َ م

+ نوشته شده در یک شنبه 25 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:3 توسط mari |

اسیری...

قصۀ عشقی که میگم، عشق لیلای مجنونه

با یه روایت دیگه، لیلی جای مجنونه

مجنون سر عقل اومده، شده آقای این خونه

تعصب و یه دندگیش، کرده لیلی رو دیوونه

اما لیلی بی مجنونش، دق میکنه میمیره

با یه اخم کوچیکِ اون دلش ماتم میگیره

میگه باید بسازه و این مثل یه دستوره

همین یه راه مونده واسش، چون عاشقه مجبورههــه

زوره! عشق تو زوره! احســاس همیشه کوره

هر جا خودخواهی باشه، انصاف از اون جا دوره

عاقبت لیلیِ ما، مثله گل های گلخونه

تو قاب سرد شیشه ای، پژمرده و دلخونه

حکایت عشق اونا، مثل برف زمستونه

اومدنش خیلی قشنگ، آب کردنش آسونه

قلب تو خالی از عشقو بی نوره، سوت و کوره

عاشق کشی مرامته، نگات سرده و مغروره

عشقو ببین توی نگاش از کینۀ تو دوره

یه کاری کن تو هم براش، چرا عاشقیتم زورههــه

زوره! عشق تو زوره! احساس همیشه کوره

هر جا خودخواهی باشه، انصاف از اون جا دوره

زوره! عشق تو زوره! احساس همیشه کوره

هر جا خودخواهی باشه، انصاف از اون جا دوره

زوره! عشق تو زوره! احساس همیشه کوره

هر جا خودخواهی باشه، انصاف از اون جا دوره

+ نوشته شده در چهار شنبه 21 خرداد 1393برچسب:,ساعت 22:14 توسط mari |

اون یکیو میخواد!!

     اون یکیو میخواد که باشه باش.....از اون عاشقاش....یه پسری که سر به راهه شیطونی نمیکنه لابه لاش!!

+ نوشته شده در یک شنبه 18 خرداد 1393برچسب:,ساعت 23:50 توسط mari |

تو بخند به امروز

 

 

لیاقت می خواهد واژه " ما " شدن

لیاقت می خواهد "شریک " شدن

تو خوش باش به همین "با هم " بودن های امروزت

من خوشم به خلوت تنهایی ام

تو بخند به امروز…

+ نوشته شده در سه شنبه 13 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:18 توسط mari |

فعلش تعطیل است...

یعنی میشود روزی برسد…

که بیایی…..

مرا در آغوش بگیری…

بخواهم گله کنم…

بگویی هیس….

بگویی همه کابوس ها تموم شد…..

میخواهم امشب تا صبح دیووانه ات کنم

شــانــه ات کــــو؟

دنــیـایــم بــاز بـهـم ریــخـتـه…

خواب آلود ..

لوس ..

بی خیال ..

بی قرار..

شاد ..

هرچه میخواهی باش .فقط در آغـــــــــــــــــــوشم باش

ولی دلبرانه …ولی عاشقانه

از هــم می چـرخـَنــد ..

لحـظــه هــای لـوکس ِ مـَن بـر مـَـدار خـوشبـَخـتـی .

مـن عاشق هَوس های عاشقانـه اَم…

مَـن عاشق گـُناه دوست داشتـنَم

دَستهایَت را بـه مـن بده

بـه جَهنَم کـه مَرا بـه جَهنَم مـــی بَرند بـه خاطر عِشقبازی با خیالِ تو

تو خودِ “بـهشتــی ”

بـه مَـن حَق بده

کـه میل بـه خوردَن نـَداشتــه باشَم

این بـُغض ها کـه

تو بـه خوردِ‌ مَـن مـی دَهـی

سیر سیرَم مـی کـُنَد!

مُهم نیست دوستم داری یا نَـه …!

مُهم ایـن استـــ کِـه؛

مـَـن هَــستـــَم ؛

عـِشق هـَست

وَ هَوای اِحساسَــم

هَنــوز آبی ست . . .!

پَرگار های خوبــی شُدیم

خوب هَمدیگَر را دور مــی زَنیم !

قول داده اَم…

گاهـــی

هَر اَز گاهـــی

فانـــوس یادَت را

میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم

خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛

هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره

میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم

اَما بـه هیچ سِتاره‌ی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…

خیالَت راحَت ! —

برگــرد عشق قدیمی و دیرین من؛

برگرد و بگو دوستـت دارم

تا با پشــــت دست چنان بــــر دهانت بکوبم

تا آرزوی داشتن یـک دندان را به گــــــــــور بـبـــری

چه برسد به من و یک عشق حقیقی !!

آنقدر مرا از رفتنت نترسان ….

قرار نیست همیشه بمانیم !

روزی همه رفتنی اند ….

ماندن به پای کسی معرفت میخواد نه بهانه … !!

سرنوشت من بی تو

جمله بی فاعلی ست

که فعلش تعطیل استــــــــــــــــ . . . !

+ نوشته شده در سه شنبه 13 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:11 توسط mari |

میگی مهم نیست...

اما وقتی اسمشو میشنوی داغ دلت تازه میشه!

میگی مهم نیست...

اما تا بهش فکر میکنی اشک تو چشمات جمع میشه!

میگی مهم نیست...

اما در تنهایی همش باهاش حرف میزنی!

میگی مهم نیست...

اما بعضی وقتا دستت میره رو شمارش

که زنگ بزنی نزنی بزنی نزنی!

میگی مهم نیست...

اما دلت میخواد بازم بهش فکر کنی!

میگی مهم نیست...

اما دلت واسه صداش و خنده هاش لک زده!

میگی مهم نیست...

اما شبا تا صبح خوابت نمیبره

با خودت میگی یعنی داره چیکار میکنه!

میگی مهم نیست...

اما میدونی چقدر"مهمه"!

میدونی خیلی دوسش داری!

پس نگو مهم نیست...

بگو مهمه!

اما...

نیست!!!!!!

+ نوشته شده در سه شنبه 13 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:7 توسط mari |

من...

ﺑﮧ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﻣﻦ … ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺑﺎ ﺳﻦ ﮐﻤﻢ،ﮐﺜﺎﻓﺖ ﮐﺎﺭﯾﺎﯾﮧ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ … ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺗﻮ ﺍﻭﺝ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﮯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺑﻢ … ﺁﺭﻩ ﻣﻦ،ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺯﯾﺎﺩ ﺿﺮﺑﮧ ﺧﻮﺭﺩﻡ … ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﻫﺮ ﺧﺮﮮ ﺍﺯ ﺟﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﺸﮧ،ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻣﮯ ﮐﻨﮧ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ … ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﮮ ﻣﺠﺎﺯﮮ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﮯ،ﮐﻠﮯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ … ﮐﺴﮯ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﭘﺸﺘﻢ ﻭﺍﯾﺴﮧ … ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﮐﺮﺩﻡ،ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﻤﻮ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻭﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﺴﮯ ﻣﻨﻮ ﺁﺭﻭﻡ ﻧﮑﺮﺩ…!

+ نوشته شده در دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:,ساعت 14:41 توسط mari |

هرچی!!

هَـــر چــی بیشتَـــر بگـــی پـُشتمـــون هَـــر چــی بیشتَـــر بِــدی فـُحـــش بِـمــون هَـــر چــی بیشتَـــر بِــشـــــی ضـِـدِمــون زور نَــزن نِـمیتـــونی بِــشـــی مِثلِمــــون شـُمـــا زیـر زَمیـــن ، مـــا تـو آسِمـــون پَـــس بِشیـــن فِلـــــاً تـو کَفمـــون بِمـــون !

+ نوشته شده در دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:,ساعت 14:13 توسط mari |

خاطره..

× .. یه پنجره بآ یه قفسـ ، یه هنجــره بی همنفسـ ســـهم مــن از بودن تو یه خــآطرستـ همـین و بسـ .. ×

+ نوشته شده در دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:,ساعت 14:12 توسط mari |

مهم نیست!!

مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه... مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے .... زمــآنـے ڪه دلت گرفت چگونه و با چه رویـے سر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے : خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم ... پس چه شد

+ نوشته شده در دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:,ساعت 14:10 توسط mari |

نامردی!!

میخوام بنویسـم از نامرכے כوست میخوام بازے ڪـنـم با ڪـلمات و بنویسـم از כوستایــے ڪﮧ دلتو میشـڪـونـن ولی تو سـڪوت مــے ڪنــے چون دوستشون כارے میخوام بنویسم از כوستــے ڪـﮧ باهات مونـد، ولــے موندنش از هر رفتنــے سختره میخوام بنویسـم از כلـم از تــــﮧ تــــﮧ כلـم ... از همون جایــے ڪـﮧ رفیقش نـﮧ تنها بـﮧ عشقش... بلڪـﮧ بـﮧ باباشـم چشـم כاره! میخوام بنویسم از رفیق نا رفیقــے ڪـﮧ گفت تنهات نمیذارم گفت همیشـﮧ باهاتـم ولــے رفت و خیانت ڪرכ ا ــــے نارفیق. بــﮧ ڪدامین گناه ناڪرכه.. تازیانـﮧ مــے زنــے بر اعتماכم؟ زیر پایم را زوכ خالــے کردے سلام پر مهرت را باور ڪنم ، یا پاشیـכن زهر خیانتت را ؟

+ نوشته شده در دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:,ساعت 14:6 توسط mari |

هوای گریه....

هوای گریه دارم ، امشب دلم گرفته

اینقده هق هق زدم ببین صدام گرفته

این شبا به جای تو با خودم حرف میزنم

با مرور خاطراتت به خودم ضرب میزنم

این روزا با کی میخنــــــدی

وقتی تو گریه میســـــــــوزم

حتی با وجود این درد ، من به فکرتم هنوزم

پلکای خسته و بی خواب

خبر از حال بدم داشت

تنها عکس تو کنارم که منو تنها نمیذاشت

تو خیابونا چقد تنهایی قدم زدم

تو خیالم تورو بخشیدم و باز بهم زدم

باورم نمیشه که اینقد ازم دور شدی

نگو قسمت این بود ، نگو مجبور شدی

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 12:49 توسط mari |

روزگار....

دلم حق داری عاشق باشی ولی بدون این راهش نیست

کسی رو نمیشه بزور عاشق کرد یه وقتایی یه چیز سهمت نیست

بدترین حسی که پیش تو باشه کسی که دلش پیش تو نیست

شاید روزگار اینطوری خواسته همه چی دنیا دست تو نیست

کار دنیا رو باش واسه هرکی میمیری واسه یکی دیگه میمیره

یکی هم که پیدا میشه واسه ی تو میمیره دلت دسته کمش میگیره

کار دنیا رو باش واسه هرکی میمیری واسه یکی دیگه میمیره

یکی هم که پیدا میشه واسه ی تو میمیره دلت دسته کمش میگیره

اگه عشقت واسه اش فرقی نداره یعنی اینکه یکی دیگه رو داره

اگه همه کارام بدن به چشمات فک میکنی که علتی داره

سرنوشتت اگه بی اون رقم خورد بدون که حتما حکمتی داره

نشستی گریه میکنی که چی شه هر آدمی یه قسمتی داره

کار دنیا رو باش واسه هرکی میمیری واسه یکی دیگه میمیره

یکی هم که پیدا میشه واسه ی تو میمیره دلت دسته کمش میگیره

کار دنیا رو باش واسه هرکی میمیری واسه یکی دیگه میمیره

یکی هم که پیدا میشه واسه ی تو میمیره دلت دسته کمش میگیره

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 12:46 توسط mari |

بزن بارون!

بزن بارون،

ببار آروم به روی پلکای خستم

بزن بارون تو میدونی هنوزم یاد اون هستم

با اینکه رفـــت و پژمردم

هزار بار از غمش مردم

ولی بازم دوسش دارم

فکرش تنها نمی ذارم

بزن بارون، ببار آروم

به روی پلکای خستم

 دارم هرشب میام از خونه بیرون

هوای خونه سنگینه

من هر شعری که این روزا نوشتم

از تو غمگینم

بازم با گریه خوابم برد ،بازم خواب تورو دیدم

دوباره چقد غمگینم و تنهام

چقد میخوام که باز بارون بباره …

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 12:36 توسط mari |

خاک!!!!!

                                   خاک تو سر من که نرم عاشق یه آدم بی معرفت بشم...

                                                           واقعا خاک تو سرم....

                                                     واسه خودم متاسفم..ناراحتم..

                                    ایشاا... بمیرم هم خودمو راحت کنم هم بعضی هارو!!

+ نوشته شده در پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:,ساعت 12:33 توسط mari |

زن...

زنـــــی که راه میرود بغــــض میکند و سیــــگار میکشد جنســـی زنانه با دردی مردانـــه دارد مردی که گوشــــه ئی کز میکند اشـــکــــ میریزد و سیـــــگار میکشد جنـــسی مردانه با زخمــی زنانه دارد هر چیزی که سر جای خودش نیستـــــ و بیشتر میــــلنگد بیشتــــرتر دل آدم را چنـــگ میزند دقت کنی کسانی که کلاهشــــان را کج میگذارند جذابـــــترند... ●●●

+ نوشته شده در پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:,ساعت 12:8 توسط mari |